جدیدترین اخبار بشقاب پرنده های را در این وب سایت مشاهده کنید...
تاریخ : دو شنبه 11 خرداد 1394
نویسنده : غزل غفاری
ارواح بر حسب نحوه ي ظهر و عملكردشان به اختصار چنين دسته بندي مي شوند:

ارواح هنگام حادثه :اين ارواح از جمله معمول ترين و رايج ترين ارواح به شمار مي روند . بسياري از افرادي كه عزيزان خود را طي حادثه اي از دست داده اند ادعا مي كنند كه روح يا شبح عزيز متوفي را درست در هنگامي كه او مواجهه با مرگ شده بود ديده اند براي مثال يك زن بريتانيايي به نام دوروتي اسپيرمن در سال ۱۹۱۷ مدعي شد كه روح برادر دوقلوي خود را ديده است اين زن كمي بعد اطلاع يافت كه هواپيماي برادرش درست در همان موقعي كه روح بر وي ظاهر شد در آلمان سقوط كرده بود.

ارواح بدل :بسياري از افراد ادعا كرده اند كه بدل برابر اصل خويش را در قالب روح يا شبح ديده اند . براي مثال كاترين امپراتور روسيه روح بدل خود را كه بر تخت پادشاهي نشسته بود ديد و بلافاصله به نگهبانان مسلح دربار دستور داد كه به سوي او شليك كنند .

ارواح ناآرام :در اغلب مشاهدات از ارواح اين نوع از ارواح حضور دارند . ارواح ناارام ظاهرا تا هنگامي كه جنازه ي آنها به نحو شايسته و مناسبي دفع نشود خانه يا محل دفن خود را تسخير مي كنند . آتنودوروس فيلسوف يوناني در سال ۴۰ قبل از ميلاد در باغ خانه ي خود در شهر آتن صداي بهم خوردن حلقه هاي زنجير آهني را شنيد او سپس روح يك پيرمرد را در باغ مشاهده كرد كه ناگهان ناپديد شد نهايتا هنگامي كه زمين هاي باغ را حفاري كردند اسكلت مردي را كه پاهايش در زنجير بود يافتند زماني كه زنجيرها رااز پاي اسكلت جدا كردند و بقاياي جنازه را به نحو شايسته اي به خاك سپردند همه چيز به حالت عادي بازگشت .

ارواح دوره اي :اين ارواح درست در يك روز يا شب خاص در طي ماه يا سال ظاهر مي شوند براي نمونه گفته مي شود كه در ۲۴ دسامبر هر سال روح آن بولين همسر دوم هنري هشتم پادشاه انگلستان در قلعه ي هور خانه ي دوران كودكي اش ديده مي شود .

ارواح تكرار كننده :اين ارواح يك حادثه ي مهم را كه در طي دوران زندگي شان به وقوع پيوسته بود تكرار مي كنند ارواح مذكور نسبت به مداخله هاي انساني هيچ واكنشي از خود نشان نمي دهند .يكي از معروفترين اين نمونه ها سال ۱۹۳۵ در يورك انگلستان به وقوع پيوست در اين سال شخصي به نام هري مارتيل ديل ادعا كرد كه اشباح گروهي از سربازان رومي را در داخل سرداب محل كارش ساختمان خزانه داري در حال رژه رفتن ديده است .

ارواح شرور(پولترگايست) :اين ارواح به واسطه ي سر و صداي فراوان و انرژي شرورانه اي كه از خود ساطع مي كنند مشخص مي شوند . ايجاد سرو صدا حركت دادن اشيا و ايجاد بي نظمي فيزيكي از جمله اعمال آنهاست تئوري هاي متنوعي درباره دلايل وجود اين ارواح مزاحم و ترسناك ارائه شده است.

ارواح بستر مرگ :مشاهده موجوداتي فرشته مانند ارواح چهره هاي مذهبي و اشباح چهره هاي محبوبي كه مرده اند از سوي فردي كه در بستر  مرگ آرميده اند و زمان مرگش نزديك است گزارش شده است .


|
امتیاز مطلب : 25
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ : دو شنبه 11 خرداد 1394
نویسنده : غزل غفاری

«رجال الغيب» اصطلاحي عرفاني است كه در چهار معنا به كار رفته:

1. به انسان‌هايي اطلاق مي‌شود كه از چشمان مردمان پنهان هستند،
2. مرداني از جنيان مؤمن و صالح،
3. گروهي كه علم و رزق خود را از طريق محسوس و عادي كسب نمي‌كنند بلكه روزي و علم را از غيب مي‌گيرند،
4. كساني كه زير مجموعه انبيا و اولياي الهي، و در زمان ما زير مجموعة حضرت ولي الله الاعظم، امام‌زمان(ع) هستند و به دستور ايشان رفتار مي‌كنند.
«ابن عربي» تأكيد دارد كه آنها در هر دوره، ده نفر هستند.
رجال الغيب زيرمجموعه انبياء و اولياي الهي هستند که در زمان ما زيرمجموعه حضرت ولي الله الاعظم امام زمان(عج) هستند و به دستور ايشان رفتار مي کنند.
ابن عربي تأکيد دارد که آنها در هر دوره 10 نفر هستند. برخي صفات آنها به شرح ذيل است:
1. آنها اهل خشوع اند و آهسته سخن مي گويند. زيرا در همه حالات تجلي رحمان بر آنها غلبه دارد «و خشعت الاصوات للرحمن فلا تسمع الا همسا؛ و صداها در مقابل خداي رحمان خاشع مي گردد و جز صدايي آهسته نمي شنوي» (طه، ايه 108(
2. اينها از چشم مردمان پنهان هستند و تنها حق است که آنها را مي شناسد. و حق شاهد آنهاست و در زمين و آسمان - از ديد و شناخت ديگران - نهانند.
3. آنها فقط خداي سبحان را مي خوانند.
4. مصداق آيه شريفه هستند: «و عباد الرحمن الذين يمشون علي الارض هونا و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما؛ و بندگان خداي رحمان کساني اند که روي زمين به نرمي گام برمي دارند و چون نادانان ايشان را طرف خطاب قرار دهند با ملايمت پاسخ مي دهند» (فرقان، آيه 63(
5. روش آنها حياء است، به حدي که از کسي که در هنگام سخن، صدايش بلند مي شود و رگ گردنش از غضب باد مي کند تعجب مي کنند. دليل اين تعجب اين است که حال جذبه چنان بر آنها غلبه دارد که تصور مي کنند که اين تجلي که موجب خشوع و حياء مي شود براي همگان حاصل است.
آنها وقتي مي بينند که قرآن دستور صريح داده است که صداي خود را در نزد پيامبر اکرم(ص) بالا نبريد: «يا ايها الذين آمنوا لا ترفعوا اصواتکم فوق صوت النبي و لا تجهروا له بالقول کجهر بعضکم لبعض ان تحبط اعمالکم و انتم لا تشعرون؛ اي مؤمنان، صدايتان را بلندتر از صداي پيامبر مکنيد و همچنان که گروهي از شما با گروهي ديگر بلند سخن مي گوييد، با او با صداي بلند سخن مگوييد، مبادا بي آن که بدانيد کرده هايتان تباه شود» (حجرات، آيه 2(
وقتي چنين است که ما از بالا بردن صداي خود بر صداي پيامبر اکرم(ص) نهي شده ايم که اين موجب تباهي کردار ما مي شود، حال وقتي که معظم له پيامبر خدا و مبلغ دستورات الهي است پايين آوردن صدا در هنگام شنيدن قرآن و خواندن دعا از تأکيد بيشتري برخوردار است و اين مقام رجال الغيب است که عالم را در محضر خداوند دانند و همواره صدايشان آهسته است و رعايت ادب و خشوع را در محضر الهي مي کنند. زيرا آنها به اين آيه قرآن ايمان دارند که: «الم يعلم بان الله يري؛ مگر ندانسته که خدا مي بيند» (علق، آيه 14)
آن کس که مي داند که همواره در منظر و مأواي الهي است جز حياء و خشوع و سخن بر اساس آداب چه رفتاري دارد؟ و رجال الغيب در نهايت حياء و خشوع و رعايت آداب و سخن گفتن بسنده هستند.
6. رجال الغيب در مقابل رجال الظاهر قرار دارند. رجال الظاهر، مردان الهي هستند که کمر به امر الهي بسته اند و در ظاهر و باطن به خدا دعوت مي کنند. اما رجال الغيب نيز دو ظهور دارند.
الف) مردان الهي که در عالم ارواح سير مي کنند و فقط براي خداوند متعال ظاهرند و فقط خداوند متعال و امام کامل آنها را مي شناسند آنها از ديدگان مخلوقات پنهان هستند.
ب) مردان الهي که در عالم شهادت جولان مي دهند و در عالم اعلي ظاهرند. پس در مجموع رجال غيب ظهور دارند. اما از عامه مردم پنهانند.
7. رجال الغيب به دليل اين که مستقيما حقايق را شهود مي کنند، بدون اين که دچار اشتباه شوند، معاني و حقيقت صورت هاي معاني را ادراک مي کنند. آنها صاحب کشف هستند و هر صاحب کشفي نيز از آنها استفاده مي کند و رجال الغيب هستند که اخبار اصحاب کشف و مؤمنان خالص را در جهان منتشر مي کنند و احوال آنها را به جماعتي که اهليتش را دارند مي شناسانند. به اين دليل آنها به منزله وزراء و مأمورين امام زمان(عج) هستند که به رفع حوائج معنوي و الهي مردم قيام
مي کنند. اما نه به گونه اي که شناخته شوند و ديگران آنها را بشناسند]براي پاسخ به اين پرسش از فتوحات المکيه، ابن عربي، ج 2، ص 12 - 11 ؛ ج 3، ص 338 - 321 استفاده شده اسبدانکه جمعی از بندگان خاص خدایند که از وسائط فیض به عالم هستند که به عالم ، فیض می رسانند و در السن و افواه ( زبانها و دهانها ) آنها را « رجال الغیب » می دانند و هر روز را از ماه عربی در اطراف سیر نمایند چون کسی شروع به شغلی یا عملی یا سفری نمایند رو به آنها ( به سمت 4 جهت ) کرده بگوید

اَلسَّلام علیکُم یا رجالَ الغَیب

اَلسَّلام علیکم یا اَرواحَ المُقَدَّسةِ

اَغیثونی و انظُروا اِلَیَّ بِنَظرَةِ اَجیبونی بِِغََوث

یا رُقَباء یا نُجَباء یا اَبدالُ یا اَوتادُ یا قُطب یا غَوث

اَغیثونی بِحُرمَةِ محمدٍ و الهِِ العابدی


|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ : دو شنبه 11 خرداد 1394
نویسنده : غزل غفاری

فوری

تصویری از «ارواح سرخ معلق» شکار شده توسط ناسا

تصویر شکار شده توسط فضانوردان ایستگاه بین‌المللی فضایی، نوعی پدیده جوی مرموز موسوم به «روح سرخ معلق در هوا» است که درست بر فراز یک جرقه شفاف آذرخش طی توفان رعد و برق در میانمار شکار شده است.

به گزارش ایسنا، ارواح سرخ نخستین بار توسط تصویری در سال ۱۹۸۹ مستند شدند. آن‌ها جرقه‌های بسیار کوتاه فعالیت نوری هستند که با تخلیه آذرخش قوی در توفان‌ها مرتبط‌اند. با این حال مکانیزم دقیق این پدیده هنوز ناشناخته است.

این ارواح که به دلیل ماهیت گریزپایشان چنین عنوانی به خود گرفته‌اند، در قسمت فوقانی توفان‌های رعد و برق روی می‌دهند و مشاهده آن‌ها از روی زمین بسیار دشوار است.

دهه‌هاست که خلبانان مشاهده چنین جرقه‌هایی را در قسمت فوقانی توفان‌ها گزارش کرده‌اند اما در دهه ۱۹۹۰ بود که توسط دوربین به طور واضح شکار شدند.

ارواح نوعاً چندین خوشه پیچک قرمز رنگ هستند که از ناحیه جرقه آذرخش به نواحی بالاتر می‌رسند و گاهاً تا ارتفاع ۹۰ کیلومتر به درون جو نیز گسترش می‌یابند.

درخشان‌ترین ناحیه یک روح معمولاً در ارتفاع ۶۵ تا ۷۵ کیلومتری آن مشاهده می‌شود.

این پدیده‌ها که فقط سه تا ۱۰ میلی‌ثانیه دوام می‌آورند، می‌توانند همچون فعالیت متعادل شفق‌های قطبی درخشان باشند. ارواح همچنین انتشارهنده اصوات رادیویی‌اند.

این پدیده مرموز از ماهیت پیچیده محیط الکتریکی زمین حکایت دارد و این که چگونه توفان‌ها و اثرات آب و هوایی با آن تعامل دارند.

گفته می‌شود که جست‌وجوی فعالیت آن‌ها در سیارات دیگر در شناسایی محیط‌های ختم شونده به حیات کمک شایانی می‌کند.

انتهای پیام

ارواح سرخ معلق


منبع     JazabNews.com


|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ : دو شنبه 11 خرداد 1394
نویسنده : غزل غفاری

داستان دایناسوری که هرگز وجودش را نداشت که وجود داشته ‌باشد

  هیولای نسی دروغ است؟

بقای نسل یک موجود زنده با یکی دو نفر (یا یکی دو راس یا یکی دو قلاده) امکان‌پذیر نیست. باید یک «جمعیت» از آن موجود داشته ‌باشیم وگرنه انقراض دیر یا زود سراغ «جمعیت‌های خیلی کوچک» خواهد آمد

 نام این هیولا به «لاخ‌نس» (Loch Ness) در اسکاتلند بازمی‌گردد. تلفظ این نام نزد مردم بومی همان «لاخ‌نس» است. ما هم که عاجز نیستیم از تلفظ درست «خ» ؛ پس چرا باید بگوییم لاک‌نس؟ یا شاید هوس‌ داریم با لهجه بریتیش حرف‌ بزنیم!؟  بحث در مورد این هیولا را مخصوصا با این نکته لغوی آغازکردیم، چون این قبیل مسائل خیلی مهم‌تر از خود هیولاست؛ خود هیولا، فیزیولوژی بدنش، شیوه زندگی‌اش، رفتارهایش و عاداتش اصلا مهم نیست، چون اصلا هیولایی در کار نیست! در اینجا می‌کوشیم توضیح دهیم چرا هیولای لاخ‌نس، از نظر یک زیست‌شناس، افسانه‌ای تخیلی محسوب‌ می‌شود.همین الان مجله را ببندید یا بروید سراغ یک مطلب دیگر، اگر و تنها اگر دنبال مهر تاییدی بر این افسانه می‌گردید.

به ادامه مطلب مراجعه کنید...


|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ : دو شنبه 11 خرداد 1394
نویسنده : غزل غفاری

در 12 سپتامبر 1952 اتفاقی عجیب و باورنکردنی، مردم دهکده برکستون در ویرجینیای غربی را شگفت‌زده کرد. ساعت 7:15 دقیقه بعدازظهر بود و پسران مدرسه فلت‌وود تعطیل شده و به سمت خانه می‌رفتند.  دو پسر خانواده  ادوارد و فرد‌مای به همراه دوستانشان تامی‌هایر، نیل نانلی، رونی شیور که بین 10 تا 17 سال داشتند، در میانه‌های راه نوری عجیب در آسمان دیدند که آنها را بهت‌زده کرد. ابتدا فکر ‌کردند که یک هواپیماست اما با دیدن نورها و حرکات عجیب آن، شگفت‌زده و هراسان تا خانه دویدند. آنها به سرعت به خانه برادران مای رفته و موضوع را برای  مادر خانواده تعریف کردند. کاتلین پس از شنیدن این داستان، به سمت تپه‌های فلت‌وود به راه افتاد تا ببیند موضوع از چه قرار است.  پسرها و سگ کاتلین به نام لمون هم به دنبال او راهی جنگل شدند. در میانه‌های مسیر، گویا لمون متوجه چیزی شده و  در حالی که مرتب واق واق می‌کرد، به پشت یکی از تپه‌ها رفت. همه جا تاریک بود و اطراف به وضوح دیده نمی‌شد. آنها نیز به دنبال لمون راه افتادند تا ببینند که او چه چیزی پیدا کرده است. کمی که جلوتر رفتند، بویی تند مانند بوی فلفل که موجب سوختن بینی و چشم‌هایشان شده بود، به مشامشان رسید. در همین لحظه دو نور قرمز کوچک، از لابه‌لای درختان بلوط نظر آنها را به خود جلب کرد. آنها به سمت نور حرکت کردند. هر چه جلوتر می‌رفتند، نور قرمز شدیدتر می‌شد. با نگاه کردن به این نور، آنها درد شدیدی در چشم‌هایشان احساس کردند.
آنها که بسیار ترسیده بودند، به سرعت به سمت خانه راه افتاده و با کلانتر دهکده، رابرت کارر تماس گرفتند. کلانتر به همراه دستیار خود لی استوارت به سمت تپه‌های فلت‌وود حرکت کردند. کاتلین و بچه‌ها این بار به همراه کلانتر و دستیارش، به همان محل بازگشتند. این بار چیزی که می‌دیدند، قابل باور نبود. آنها شخصی بلندقد در حدود سه متر را، با صورتی قرمز و چشمانی بسیار درشت و نورانی که به چشمان انسان هیچ شباهتی نداشت، با بدنی نقره‌ای و لباسی سبز دیدند که ایستاده بود و به آنها نگاه می‌کرد. برخی از شاهدان گفتند که این موجود فاقد دست بود ولی بسیاری از آنها گفتند که او دستانی کوچک داشت که زیر لباسش پنهان کرده بود. این موجود اسرارآمیز، پس از دیدن آنها بسیار وحشت کرده و پا به فرار گذاشت.

 

تحقیقات پس از مشاهده دوباره

صبح روز بعد، یکشنبه 13 سپتامبر دستیار کلانتر، لی استوارت بار دیگر موجود اسرارآمیز را مشاهده کرد که گویا سر تا پایش در گل فرو رفته و کثیف بود. او به سرعت به وسیله بی‌سیم، موضوع را به کلانتر اطلاع داد اما تا کلانتر خود را به محل برساند، دیگر از موجود خبری نبود و بعد از آن نیز هیچ‌کس او را ندید. بعد از پایان گرفتن این داستان، یک روز کلانتر پرونده‌های مربوط به دهکده در 12 سال گذشته را بررسی می‌کرد که به موضوع بسیار جالبی برخورد. در یکی از این پرونده‌ها، تصادفی ثبت شده بود که خیلی عجیب به نظر می‌رسید. در سال 1942 یعنی درست ده سال قبل از این ماجرا، شخصی به نام مکس لوکارد، با خودروی کامیون خود در حال رانندگی بوده که با موجودی عجیب برخورد کرده بود. با اینکه اتومبیل مکس به شدت آسیب دیده بود اما اثری از موجودی که با او تصادف کرده بود پیدا نشد.

Flatwoods Monster

آغاز تحقیقات
رابرت کارر که خیلی به این ماجرا علاقه‌مند شده بود، تحقیقات محلی را آغاز کرد تا بفهمد که چند نفر تا به حال این موجود را دیده‌اند. در نزدیکی جنگل فلت وود، ویلیام اسمیت به همراه همسرش دونا، زندگی می‌کردند که ‌یک شب، در حال بازگشت از مهمانی، با موجودی عجیب برخورد کرده بودند. پس از رسیدن به خانه، متوجه شدند که دختر 21 ساله‌شان، دنیل نیز این موجود را دیده است و آن‌قدر ترسیده و شوکه شده بود که حال مساعدی نداشت و به همین دلیل در بیمارستان کلارکس بورگ بستری شد. پس از اینکه حال دنیل بهتر شد و توانست ماجرا را تعریف کند، این‌چنین گفت: «ساعت 6:30  دقیقه بعدازظهر بود و من در حال گوش کردن به رادیو بودم که ناگهان صدای رادیو قطع شد. سپس صداهای عجیبی از بیرون به گوش رسید. برای اینکه ببینم این صداهای عجیب مربوط به چیست، از خانه بیرون آمدم که با موجودی خارق‌العاده برخورد کردم. آن‌قدر ترسیده بودم که حتی توان فرار هم نداشتم. در این زمان موجود هم که پیدا بود  از من ترسیده، پا به فرار گذاشت.» بعد از تحقیقات مشخص شد که تمام رادیوها و خطوط مخابراتی در این منطقه به مدت 45 دقیقه قطع بوده است. رابرت بعد از صحبت با شاهدان ماجرا، تصمیم گرفت تا با کمک گرفتن از آنها، چهره آن موجود ناشناس و عجیب را شناسایی کند. جالب اینجا بود که تمام شاهدان این موجود را به یک شکل و با تفاوت‌های بسیار کوچک توصیف کردند. این تصویر، برای تحقیقات بیشتر به سازمان فضایی داده شد و آنها نیز اعلام کردند که این موجود، به احتمال بسیار زیاد یک موجود فضایی بوده که از سفینه خود جا مانده است.

علائم بیماری

پس از چند روز، تمام کسانی که این موجود را از نزدیک مشاهده کرده بودند، دچار بیماری عجیبی شدند که هیچ‌یک از پزشکان علت این بیماری و راه درمان آن را نمی‌دانستند. علائم بیماری در تمام آنها یکسان بود. بیماران دچار زخم‌هایی در قسمت بینی و گلویشان شده بودند. حال لمون – سگ خانم مای – از همه بدتر بود و زخم‌های گلویش اجازه غذا خوردن به او نمی‌داد و دائم تشنج می‌کرد. یکی از پزشکان معالج، این علائم را شبیه به کسانی دانست که با گاز خردل مسموم می‌شوند. همچنین این پزشک، علت تشنج برخی از بیماران را شوکه شدن و ترس دانست.

ادعاهای جدید
پس از گذشت 48 سال از مشاهده موجود فضایی، یعنی سال 2000، جو نیکل- محقق علوم ماوراءالطبیعه- ادعای فضایی بودن این موجود عجیب را رد کرد و همین امر باعث به وجود آمدن اختلاف بین محققان علوم فضایی شد. برخی از آنها که با محققان پیشین و فضایی بودن این موجود موافق بودند، مدارکی آوردند که نشان می‌داد در روز 12 سپتامبر 1952، شیئی عجیب با چراغ‌های قرمز رنگ بر فراز آسمان ایالات مریلند، پنسیلوانیا و ویرجینیا دیده شده است که در نزدیکی رودخانه الک و در پشت تپه‌های فلت وود ناپدید شده است. این موضوع، می‌تواند دلیل محکمی بر فضایی بودن موجود باشد اما نیکل معتقد بود که آدم فضایی در کار نبوده و این موجود خیالی، تنها یک جغد عظیم‌الجثه بوده که لابه‌لای درختان بلوط نشسته بوده است. این جغد، پس از چند روز سرگردانی در شهر به جنگل گریخته است.
بعدها این موجود به خاطر جثه عظیمی‌که داشت، به هیولای فلت وود مشهور شد و هر سال در این تاریخ، فستیوالی سه روزه در این دهکده برگزار می‌شود. در این فستیوال، عروسکی به شکل هیولای فلت وود ساخته‌شده و این فستیوال به نام جشن هیولای سبز شناخته می‌شود.

 

 

 

 


|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4

آخرین مطالب

/
خوش آمدید... هر کهکشان میلیارد ها ستاره و سیاره دارد و در جهان میلیارد ها میلیارد کهکشان وجود دارد. بنابراین امکان وجود حیات در کرات دیگر بسیار زیاد است. اینکه فکر کنید ما در این جهان تنهاییم احمقانه است پس بیایید بگوییم ما تنها نیستیم...