((برگرفته شده از مستند ... مصاحبه با افراد مجرب نظریه پرداز و دانشمند ... نخونید از دستتون رفته ))
C. Scott Littleton, PH.D : ما چیزی را دیدیم که مادر من همیشه به آن «حشره نقرهای» میگفت. من امروز آن را به شکل یک لوزی تشبیه میکنم. یک بیضی کشیده. چیزی بود که من هرگز فراموش نمیکنم. زیر نورافکنها محاصره شد و ضدهواییها شروع به شلیک به سوی آن کردند. به تدریج به این شکل عبور کرد، و بعد کمی شروع به از دست دادن ارتفاع کرد و همانطور که در بالای جایی میرفت که قبلا ساحل «ریداندو» خوانده میشد، ما گمش کردیم اما صدای سلاحها ادامه داشت. و به سرعت دیدم، یعنی همه دیدیم، که دستهای از هواپیماها در جستجوی شیء بالای سر ما، به پرواز درآمدند. در حدود سه تا پنج خطشکن هواپیمای موتوری یو.اس. اما هیچکس، هرگز تایید نکرد که این هواپیماها در آسمان بودند. اولین فکر ما در وحله اول، هواپیماهای تجسسی ژاپنی بود. بعدا، اسناد ژاپنیها ثابت کرد که هیچ هواپیمای ژاپنی آن شب در جنوب کلیفرنیا نبوده. هرگز نبوده.
به ادامه مطلب بروید

پس از حذف فرضیه هواپیمای ژاپنی که به حریم هوایی آمریکا وارد شده باشد، سخنگوی نیروی دریایی، «فرنک ناکس»، این حادثه را به «ترس از جنگ» نسبت داد . اما سخنگوی جنگ، «هنری استیمسن»، به سرعت این توضیح را در دفاع از اساس یک وسیله پرواز حقیقی که مورد هدف قرار گرفته باشد، رد کرد . تا به امروز هم، به نظر میرسد کسی نمیداند که چه چیزی، یا چه کسی آن شب بر فراز «لسآنجلس» در پرواز بود.
برخی میگویند که حادثه شلیک «لسآنجلس»، چیزی نبود مگر یک آموزش آمادهباش؛ یک نمایش ارتشی، تا شهروندان را برای حمله واقعی آماده کند. برخی دیگر گفتندکه شیء ناشناخته در پرواز، در حقیقت یک «بالن باراژ» بوده که طناب کنترل خود را از دست داده بود. اما حتی این توضیحات نیز، به نظر نمیرسد برای آنها که اتفاق حقیقی را شاهد بودهاند، معتبر بوده باشد
C. Scott Littleton, PH.D : جایی بود که بالنهای جنگی به بالای سر هواپیماها میرسیدند، در «اِل سِگاندو» داگلاس در آمریکای شمالی. بعد باید طناب کنترل را رها میکردند، تا به شمال کوههای «سنتامانیکا» برسند و بعد به همین مسیر برگردند. «بالنهای باراژ»، چنین مانورهایی نمیدهند.
بر طبق گفتگوهای جنجالی، یک حقیقت این است که 14000 ضدهوایی، به شیء ناشناخته شلیک کردهاند و توپ «شرَپنِل» برای یک ساعت از آسمان میباریده. اما این سلاحها چه چیزی را هدف گرفته بودند؟ آیا ارتش واقعا زندگی مردم را در چنین خطری قرار میدهد، تنها برای یک مشق نظامی؟
Tom Horsfall : وحشتی شدید. شش نفر کشته شدند، به خاطر تصادفات رانندگی و برخورد گلولههای «شرپنل» که به همه جا میبارید.
C. Scott Littleton, PH.D : یکی از دوستان من گفت که شاهد یک قطعه «شرپنل» بوده که به سقف گاراژ همسایهاش برخورد کرده. بنابراین، بله بارش «شرپنل» خسارتهایی هم به بار آورد.
Dorothy Matich : صبح روز بعد، چیزی در حیاط ما بود. مادرم به من گفته بود برو ببین چی هست، یک چیزی مثل تله یا چیزی شبیه به این بود. و وقتی خم شدم و روی چمنها زانو زدم، زانوی خودم را بریدم، و حالا من یک تکه از «شرپنل» خودم را دارم. در همه این سالها نگهش داشتم. این شرپنل من است، خیلی هم تیز هست.
C. Scott Littleton, PH.D : با حذف دیگر احتمالات، ممکنترین احتمال که من این را به عنوان یک محقق برجسته اعلام میکنم، منطقیترین احتمال قابل توضیح، این است که آنچه ما امروز «یو.اف.او» میخوانیم، چیزیست نه از این دنیا، بلکه چیزیست متعلق به یک تکنولوژی دیگر. اگر این واقعیت داشته باشد، پس این اتفاق، یکی از بزرگترین مشاهدات «یو.اف.او» در تاریخ است. بیش از یک میلیون نفر آن را دیدهاند.
اما چه «یو.اف.او» باشد و چه نباشد، خاطرات زنده میمانند برای آنها که چیزی را در آسمان آن شب دیدند. در حقیقت به حدی واضح، که بسیاری از مردم، هر سال در «فورت مک آرتور» گرد میآیند. در «سن پدرو»، واقع در کلیفرنیا، تا این اتفاق مرموز را دوباره ردیابی کنند.
Tom Horsfall : شهر به هم ریخت. مردم فکر کردند که ما مورد حمله هواپیماهای ژاپنی واقع شدیم. بعضی نظرشان این است که بالون بوده. بعضی دیگر میگویند که من یک هواپیما دیدم و مطمئنم که یک هواپیما بود. و بقیه هم میگویند: «نه... هیچ هواپیمایی نبود»
Dorothy Matich : در آن زمان خیلی ترسناک بود. من فکر میکنم تا به امروز هم کسی نمیداند که آنها به چه چیزی شلیک میکردهاند. بالون هواشناسی بوده و یا بشقاب پرنده!
اما برای آنها که بر این باورند که یک وسیله پرواز غریبه را آن شب دیدهاند، یک سوال باقیست. چه اتفاقی برایش افتاد؟
C. Scott Littleton, PH.D
شایعات میگوید که بالاخره در آب افتاد و توسط غواصان نیروی دریایی پیدا شد. بنابراین ممکن است صدمه دیده و سقوط کرده باشد و این ممکن است توضیحی باشد برای اینکه چرا ارتش پنج سال بعد، به سرعت نسبت به «رازول» عکسالعمل نشان داد. چون احتمالا آنها از قبل، حداقل میدانستند که چه چیزی را در آنجا پیدا خواهند کرد.
آیا زمین واقعا مورد سرکشی یک فضاپیمای خارجی قرار گرفته بود؟ در صبح 25 فوریه 1942؟ و آیا ممکن است که تهدید جهانی تولید شده توسط جنگ جهانی دوم ماشه را چکانده باشد؟ احتمالا این ایده به اندازهای که برخی فکر میکنند، بعید نیست. آیا ممکن است که فضاپیمای غریبه، برای هواپیماهای جنگی دشمن هم اشتباه گرفته شوند؟ در آلمان هیتلری؟