سیر تکاملی فرضیه بیگانگان باستانی - بخش سوم
جدیدترین اخبار بشقاب پرنده های را در این وب سایت مشاهده کنید...
تاریخ : چهار شنبه 9 بهمن 1392
نویسنده : غزل غفاری

 

سیر تکاملی فرضیه بیگانگان باستانی- از ویلیام ترنچ تا اندرو توماس


از برگیر و پاولز تا فون دانیکن، دیدگاه شایان توجه ارائه نشد، اما چند اثر نسبتاً قوی که بر سایر کتاب های رقیب برتری داشتند، ارائه شد. کتاب مردم آسمان- The Sky Peopleاولین نوشته رسمی یوفولوژیست برجسته، ویلیام ترنچ(1911-1995، Trench)، از همین دسته آثار است که در سال 1960 منتشر شد. ترنچ در کتاب مردم آسمان استدلال می نماید که آدم، حوا، نوح و سایر شخصیت های عهد عتیق در اصل ساکن مریخ بوده اند. آدام و حوا محصول آزمایشات ژنیتیکی فرازمینی ها هستند، باغ عدن در مریخ بوده است و شرایط محیطی مریخ نوادگان آدم را مجبور به ترک مریخ کرد.

هیچ یک از شش اثر بعدی به اندازه این اثر برایش موفقیت به بار نیاورد. ترنچ که به بشقاب پرنده ها اعتقادی راسخ داشت، طرفدار فرضیه زمین میان تهی نیز هست و آخرین کتابش در همین زمینه است. هفت یا هشت تونل زیر پوسته زمین وجود دارد که دو تا از قطب شمال و جنوب و مابقی نیز از مکان هایی مانند تبت سر بر آورده اند. از دیگر اعتقاداتش این بود که  قادر به ردیابی تاریخ اجداد انسان تا 63.000 سال قبل از میلاد مسیح است، یعنی درست زمانی که  موجودات سایر سیارات با سفینه های خود در زمین لنگر انداختند. ترنچ بر این باور بود که از رنگ پوست انسان های امروزی مشخص است که اجداد اکثرشان موجودات فضایی بوده اند.

مقاله «فضانوردان عهد عتیق-Astronauts of Yore » نوشته ماتست آگرست (1915-2005،Agrest) نیز در چرخیدن چرخ فرضیه فضانوردان باستانی جایگاهی والا دارد. متاسفانه شاه ستون های فرضیه فضانوردان باستانی بر روی دوش افراد متخصص قرار گرفته است که همگی ایشان به علم خیانت کردند و آن را در حساس ترین شرایط رها نموده و به جبهه شبه علم پیوستند. این از جمله واقعیت های اساسی در پیشرفت شبه علم بوده است و در اکثر موارد نادیده انگاشته شده است. چه کسی می گوید که البرت اینشتین نابغه نبوده است؟ چه کسی مدعی است که اسحاق نیوتن نابغه نبود؟ همین نوابغ بودند که پیشرفت های حیرت آور علم فیزیک مدیون ایشان است. فرضیه فضانوردان باستانی نیز زاییده تفکرات نوابغی مانند بلاواتسکی، فورت و لاوکرافت است که در ادامه برگیر، پاولز، دانیکن، رائل، تمپل، سیتچین و . . . آن را به بلوغ خود رساندند و اکنون در قرن 21، این فرضیه به استقلال رسیده است. اما فیزیک نیوتنی که به فیزیک کلاسیک معروف است، یک قرن است که به تاریخ پیوسته است. فیزیک نسبیت انشتین نیز دیگر جزو فیزیک مدرن محسوب نمی شود و بسیاری از نظرات وی مسترد شده است. در حال حاضر نبض فیزیک در اختیار فیزیک مدرن یا فیزیک کوانتومی نسبیتی است که به قول امثال فینمن و بور و . . . درک آن مو را بر تن سیخ می نماید . . .

آگرست متولد بلاروس بود و به سال 1946 در رشته ریاضی و فیزیک از دانشگاه لنینگراد دکترا می گیرد. وی بیش از 100 مقاله نگاشته است که از میان آنها فضانوردان عهد عتیق(1961) شهرت جهانی بدست آورد. وی عقاید نامتعارفی در زمان خویش بیان می نماید از جمله این که سنگ عظیم بعلبک را برای سکوی پرتاب سفینه های فضایی می خواسته اند. همگی ما داستان نحوه نابودی دو شهر سدوم و گمورا را در ارابه خدایان اریک فون دانیکن خوانده ایم، اما ایده تخریب دو شهر بر اثر انفجار هسته ای در واقع متعلق به اگرست بود که در سال 1959 مطرح شد. لذا بسیاری از هواداران فرازمینی ها از او به عنوان ریش سفید یاد می کنند. اگرست عضو جامعه فضانوردان باستانی است و تعدادی مقاله برای گاهنامه های جامعه نوشت.

 

سال 1961 از معدود سال های خاص در روند تکاملی فرضیه فضانوردان باستانی است. اولین گزارش معروف ربوده شدن توسط یوفوها مربوط به بتی و بارنی هیل در سپتامبر 1961 است. این دو شب هنگام در مسافرت حین گذر از کوهستان سفید در پورتموث، نیوهمشایر به یوفویی بر می خورند. پس از رسیدن به خانه، خانم هیل در مرور آنچه اتفاق افتاده است، به این نتیجه می رسد که تقریباً به مدت دو ساعت چیزی در حافظه اش ثبت نشده و به اصطلاح زمان کم دارد. در نوامبر بتی هیل در رویاهایش متوجه می شود که طی دو ساعت مذکور به اتفاق همسرش به درون یوفو برده شده و در آنجا توسط انسان نماهایی خاکستری رنگ مورد آزمایش دارویی قرار گرفته اند. چند ماه بعد ماجرا در روزنامه بوستون به چاپ می رسد و دیری نمی گذرد که روزنامه نگاری به نام جان فولر از این رویداد کتاب موفقی به نام سفر گسیخته را خلق می نماید.

قبل از خانواده هیل، در سال 1957 در برزیل نیز یک کشاورز 23 ساله به نام آنتونیو ویلاس بوئاس مدعی شده بود که در حین کار شبانه در مزرعه مورد تعقیب یک سفینه گوی مانند قرمز نور قرار گرفته و نتوانسته از دست خدمه آن فرار کند. البته محققی به نام پیتر روگرسون به واقعیت ماجرا شک کرد چون می دید که جزئیات ماجرای بوئاس در منابع مختلف هم خوانی ندارد. وی بوئاس را متهم نمود که عناصر داستان ربوده شدنش را از کتاب های جورج آدامسکی به عاریت گرفته است. این که اولین آدم ربایی فضایی ها در سال 1957 اتفاق افتاد یا 1961 اهمیت چندانی ندارد، مهم تر این است که پس از انتشار داستان خانواده هیل، به یکباره موجی از ادعاهای مربوط به ربوده شدن توسط فرازمینی ها شکل گرفت.

در حالی که تا زمان حیات لاوکرافت عمده دیدگاه های حیات فرازمینی بیشتر حدسیاتی در مورد گذشته ای نامشخص بود، به یکباره در نیمه اول قرن بیستم وارد مرحله بدیع شده و شواهد جدید ارتباط بین دنیاها نیز ارائه می شود. افرادی سفینه های فرازمینی ها را می بینند، تعدادی توسط ایشان ربوده می شوند و با تعدادی نیز به طرق نامعمول تماس گرفته می شود. هر سال بر تعداد گزارشات مشاهده یوفوها افزوده شده و کم کم برای مردم عادی می شود. می توان دهه 60 و 70 را عصر طلایی مشاهدات یوفو و برخورد با فرازمینی ها دانست.

از این برهه به بعد ذهنیت هواداران فرضیه فضانوردان باستانی منسجم تر می شود و تلاش ها در جهت تدوین فرضیه بازدیدکنندگان بیگانه در تمامی اعصار هدفمندتر دنبال می شود. عکس ها، فیلم ها و شاهدان عینی یوفوها محکم ترین مدارک غیر قابل اغماض برای مخالفان فرضیه فضانوردان باستانی محسوب می شود.

ریموند دریک (1913-1989، Drake) انگلیسی که کارش در زمینه فرضیه مورد بررسی را از سال 1957 شروع نمود، می گوید: «من مشتاقم هر چه بیشتر حقایق را تا حد امکان در مورد موجودات فضایی جمع آوری نمایم و به ترتیب تاریخ وقوع مرتب نمایم، مانند همان کاری که چارلز فورت در ابتدای قرن اخیر به طور درخشانی آن را انجام داد.» او نیز به مانند فورت بیست و پنج سال مطبوعات و کتب را در جستجوی شواهدی حامی سناریوی تاثیرگذاری فرازمینی ها بر حیات زمین مطالعه نمود و تقریباً به بررسی خدایان تمامی تمدن های شرق و غرب از آسیا گرفته تا امریکا پرداخت، اما برخلاف وی، فورت هرگز با یقین از موجودات فضایی حرف نزده است. آنچه باعث شد از فورت تا دریک، عدم اطمینان به یقین تبدیل شود را باید در کتاب هایی جست جو نمود که در این بازه زمانی روانه بازار شده اند. دریک کتاب های متعددی در خصوص خدایان باستان نوشت از جمله هفت کتاب تحت عنوان کلی خدایان یا موجودات فضایی؟- Gods or Spacemen?که اولین آنها در سال 1964 چاپ گردید و محبوبیت نسبی در بین طرفداران فرضیه فضانوردان باستانی کسب نمود.

پاول میسراکی(1908-1998، Misraki) از آهنگ سازان معروف فرانسوی در قرن بیستم است. وی حتی آهنگ سازی دو فیلم جاکویز برگیر، از نویسندگان کتاب طلوع جادگران، را نیز بر عهده داشته است. او علاوه بر موسیقی به موضوعاتی مانند مذهب، یوفولوژی و حیات فرازمینی نیز علاقه مند بود. در سال 1962 کتابی منتشر نمود که بعدها به سال 1965در انگلیس به نام «بشقاب پرنده ها در اعصار- Flying Saucers Through The Ages» مجدداً منتشر شد. میسراکی ابتدا کتاب را به نام پاول توماس چاپ کرد چون معتقد بود ممکن است سابقه آهنگ سازیش به خطر افتد. وی معتقد بود که فرشتگان تورات در واقع موجودات بیگانه هستند. تورات و سایر متون باستانی مملو از مشاهدات بشقاب پرنده اند و  سراسر تاریخ بشری آکنده از مداخله فضانوردان فرازمینی است. یوفولوژیستی به نام جاکویز والئی طی مصاحبه ای او را عالم مذهبی لقب داد.

از سال 1966 تا 1969 حدود هشتاد قسمت از سری اصلی سریال پیشتازان فضا "Star trek  " به نویسندگی ژنه رودنبری از کانال تلویزیونی ان.بی.سی آمریکا پخش شد. ماجرای سریال از این قرار است سفینه فضایی اینترپرایز که مجهز به پیشرانه پادماده است و می تواند با سرعتی بیشتر از سرعت نور حرکت کند، به ماموریتی 5 ساله برای کشف دنیاهای ناشناخته و ارتباط بر قرار کردن با تمدن های فرازمینی فرستاده شده است. سریال در ابتدای پخش رتبه خوبی داشت اما به تدریج تنزل یافت تا جایی که در پایان سری اول، پنجاه و دومین سریال از نود و دو سریال شد و مدیریت کانال تصمیم گرفت آن را از اولویت خارج کند.

در سال 1967، یعنی دو سال پس از بر سر زبان افتادن توماس یا همان میسراکی اثری دیگر به سرعت گیشه ها را فتح نمود. کتابی با عنوان تهدید بشقاب پرنده- The Flying Saucer Menace اثر براد استیگر(1936، Steiger). کتاب مذکور شامل یازده فصل بوده و کاملاً بر موضوع بشقاب پرنده متمرکز شده است. استیگر تا کنون حدود 170 کتاب نوشته است که در مجموع تقریباً 15 میلیون نسخه از این کتاب ها به فروش رسیده است. وی علاوه بر نوشتن داستان های تخیلی، در زمینه ماورا الطبیعه، ارواح و یوفو هم کتاب هایی به طبع رسانده است. به طور خلاصه باید گفت در زمینه حیات فرازمینی موضوعی نمانده است که از نظر استیگر دور مانده باشد و کتابی راجع به آن ننگاشته باشد.

از جمله فورتین های معروف دیگر باید جان میشل(1933-2009، Michell) انگلیسی را نام برد که تحت تاثیر عقاید افلاتون و فورت بوده است. اولین کتابش به نام رسالت بشقاب پرنده(1967)- The Flying Saucer Vision فروش خوبی داشت. میشل درباره آتلانتیس نیز دو اثر موفق به رشته تحریر در آورده است. تفکرات میشل در میان جنبش های عصر جدید و زمین اسرارآمیز بسیار رایج است.

ایوان تی. سندرسون(1911-1973، Sanderson) نیز در زمینه موضوعات فوق الطبیعی و جانوران اثبات نشده فعالیت می نمود. وی تحت تاثیر چارلز فورت بود و این را می توان از آثاری مانند چیزها(1967) و چیزهای بیشتر(1969) استنباط نمود. در رشته جانورشناسی مدرک کارشناسی و در رشته های نژادشناسی و گیاه شناسی کارشناسی ارشد گرفت. وی را باید در زمینه مطالعات جانوران ثابت نشده مانند اتی، هیولای دریاچه لاک نسی و چامپلین، اژدهای دریایی، موکله-امبه امبه، پاگنده و . . . پیشکسوت دانست.

درباب موضوعات ماورایی نیز سندرسون اولین کسی بود که بعضی از زیورآلات طلایی آمریکای جنوبی مربوط به تمدن های کلمبیایی را تحت عنوان هواپیماهای باستانی تفسیر نمود. همچنین در زمینه یوفوها به ابراز نظر پرداخته است و در خصوص منشا یوفوها زیرکانه می گوید: «امکان دارد که سیاره ما در سراسر دوران زمین شناسی، مورد بازدید گونه های ذی حیات و حتی هوشمند قرار گرفته باشد. چهار سناریو برای اشیای غریبه ای که بر سطح زمین فرود می آیند، وجود دارد: اول شاید بومی منظومه شمسی باشند، شاید مانند پهپادهای کنترل از راه دور از جایی در منظومه شمسی کنترل می شوند، سوم موجودات زنده ای هستند که بومی دنیای ما نیستند و در نهایت از فضای لایتناهی کیهان می آیند یا از زمان». همان گونه که می بینیم، چنین پاسخی ناقض زمینی بودن تکنولوژی یوفوها نیست. سندرسون جامعه تفحص تشریح نشده(SITU) را در سال 1965 به صورت غیر انتفاعی پایه گذاری نمود تا به بررسی پدیده های غریبه ای بپردازد که جریان علمی از آنها طفره رفته است.

اریک فون دانیکن(1935، von Däniken) که فرضیه فضانوردان باستانی در اقصی نقاط دنیا و مخصوصاً ایران با نام وی عجین شده است، در سال 1968 کتاب ارابه خدایان- Chariots of the Gods?را منتشر ساخت. این کتاب قبل از انتشار توسط ناشر آلمانیش، ویلهلم روگرزدورف، به صورت گسترده ای تصحیح گردیده بود. کنث فدر به نقل از خود دانیکن ابراز می دارد که این کتاب به 32 زبان دنیا ترجمه شده و بیش از 63 میلیون نسخه در سرتاسر دنیا فروش داشته است.

فون دانیکن در مدرسه، تفاسیر دینی عهدین را نمی پذیرد و بیشتر به اخترشناسی و بشقاب پرنده توجه نشان می دهد. در 19 سالگی دست به سرقت می زند و تبعات آن ترک مدرسه و اشتغال به کار در یک هتل است. پس از سفری به مصر، متهم به کلاهبرداری و اختلاس می گردد. زمانی که دانیکن اولین اثر خود را در 1964 می نوشت، مدیر هتل روزنهوگل(Rosenhügel) در داوس سوییس بود. در سال 1968، فون دانیکن به دلیل کلاهبرداری دستگیر می شود. استوری می گوید دلیلش دست بردن در دفاتر هتل به خاطر تغییر دادن دلیل خرج کرد مبلغ 130 هزار دلار و امتناع از آوردن نام منابع مورد استفاده در کتاب ارابه خدایان بوده است. گفته می شود وی این پول را بابت سفرهای خارجه جهت نوشتن کتاب ارابه خدایان مصرف نموده بود. دو سال بعد دانیکن مجدداً از بابت کلاهبرداری، اختلاس و سندسازی به سه سال و نیم حبس محکوم می شود. وی یک سال را در حبس گذراند. در این مدت با درآمد حاصل از ارابه خدایان بدهی هایش را بازپرداخت نمود و در حین نوشتن دومین کتابش با عنوان خدایان آنسوی فضا- Gods from Outer Space در زندان بود.

هر چند یوفولوژیست ها، فورتی ها و سایر طرفداران فرضیه فرازمینی ها تلاش وافری در جهت زدودن این لکه ها از دامن استاد داشته اند اما به نظر ما متاسفانه ادعای فوق واقعیت دارد. کتاب طلوع جادوگران(1959)، نوشته برگیر و پاولز از جمله منابعی است که فون دانیکن معروفیت خود را تا حد زیادی مرهون آن است(زمانی این ادعا قابل اثبات است که نسخه لاتین هر دو کتاب در کنار هم قرار گیرد) ولی او از آوردن اسم این کتاب در قسمت منابع مورد استفاده جهت کتاب ارابه خدایان خودداری نمود و این باعث گردید مراجع قانونی وی را مجبور نمایند. اما دانیکن صرفاً در همان مقطع به قانون گردن نهاد. حتی اگر اکنون به ترجمه فارسی کتاب ارابه خدایان از سیامک بودا مراجعه شود، مخاطب در خواهد یافت که صفحه منابع ندارد. علاوه بر ارابه خدایان دو اثر دیگر دانیکن که در دسترسمان بود نیز فاقد هر گونه منبعی است، در حالی که از ابتدایی ترین شرط علمی محسوب شدن یک اثر تحقیقی- نگارشی این است که منابع آن ذکر شود. از همین روست که رونالد استوری در نوشته هایش اریک فون دانیکن را متهم به شارلاتانی علمی نموده است.

متاسفانه قانون کپی رایت در ایران در تمامی عرصه ها از جمله نرم افزار، صوتی، تصویری، آثار چاپی و مطبوعاتی از پشتوانه اجرایی ضعیفی برخوردار است. اما این قانون در غرب مدت هاست که پذیرفته شده و تمامی اقشار به آن گردن نهاده اند، سرپیچی از آن تخلف و جرم محسوب گردیده و قابل پیگیری است. دانیکن در اثری به نام « Erinnerungen an die Zukunft» ادعاهایی کاملاً مشابه با کتاب صدهزار سال تاریخ ناشناخته بشری(1963) اثر رابرت چاروکس کرده بود که ناشر کتاب دانیکن به مجرد پی بردن به این قضیه، جهت جلوگیری از دعاوی حقوقی، کتاب چاروکس را به قسمت منابع کتاب دانیکن افزود. حتی در سال 1969 مجدداً دانیکن متهم به دزدی افکار چاروکس شد. قضیه به این جا ختم نمی شود. علاوه بر چاروکس، برگیر و پاولز، رد پای افکار نویسندگانی دیگری مانند: جسوپ، الهوت، فورت، ساگان و شکلوسکی و . . . نیز بر تفکرات دانیکن قابل اثبات است. از نظر ما دانیکن به توسعه فرضیه بیگانگان یا فضانوردان باستانی پرداخته است نه این که وی این فرضیه را ارائه کرده باشد. تاثیرگذاری وی به هیچ وجه در حد یک مادر نبوده و فرضیه فضانوردان باستانی زاده تفکرات دانیکن نیست. زمانی که ارابه خدایان در سوییس و آلمان به چاپ می رسید، نبض فرضیه فضانوردان باستانی در فرانسه، آمریکا و انگلیس در حال طپش بود. کلاویتو(2004) با ردیابی ایده های مطروحه در ارابه خدایان توانست ریشه دیدگاه ارائه شده در ارابه خدایان را تا افسانه کثولهو اثر فیلیپ هوارد لاوکرافت و متعاقباً تفکرات بلاواتسکی عقب برد.

دانیکن تفکرات کارل ساگان (1934-1996، Sagan) و یوسف شکلووسکی(1916-1985، Shklovsky) در کتاب حیات هوشمند در کیهان (1966)- Intelligent Life in the Universe را تا حدودی تغییر داده و وارد کتاب ارابه خدایان نمود.

ساگان در سال 1960 دکترای اخترشناسی و اخترفیزیک گرفته و مدت ها پروفسور اخترشناسی در دانشگاه کورنل بود. در طول عمرش بیش از 600 مقاله علمی به چاپ رسانده و بیش از 20 کتاب نگاشته است. در عمومی سازی دانش کارهای گسترده ای انجام داد و تشویق نیز گردید. از کهنه کاران در عرصه پروژه ستی(SETI) است. وی با ناسا نیز همکاری داشته است. شکلووسکی نیز در زمینه اخترشناسی و اخترفیزیک تحصیل نموده و به عنوان هیئت علمی در دانشگاه ایالت مسکو مشغول بود. وی کتاب زندگی هوشمند در کیهان را به همراه ساگان در سال 1966 منتشر نمودند. این دو در کتاب مذکور، فصلی را به این موضوع اختصاص دادند که دانشمندان و تاریخ دانان باید بخشی از توجه خویش را به صورت جدی به بررسی تماس فرازمینی ها در طول تاریخ مکتوب بشری معطوف دارند. با این حال ایشان تاکید داشتند که این دیدگاه جای بحث دارد و اثبات نشده است.  با توجه به این مطالب، آیا این ادعای ساگان نیست که ما امروزه به کرات می شنویم یوفولوژیست ها و حتی افراد به ظاهر بی طرف آن را به فون دانیکن نسبت داده اند؟

بسیاری از دانیکن دوستان به وی القابی مانند محقق، دکتر و پروفسور داده اند و همین باعث فریب خوردن خیل زیادی از مخاطبان شده است. در واقع اگر کارل ساگان، کنث فدر، رونالد استوری، کلیفورد ویلسون، میشل هایزر، جیسون کلاویتو و . . . با وی رودررو نمی شدند، رو نمودن دست و باز کردن مشت دانیکن به این سادگی ها امکان پذیر نبود. عمده معروفیت ساگان به علمی بودن شخصیت این مرد است که موافقین و مخالفینش به این صفتش اذعان داشته اند، همان طور که گفتیم وی پروفسور در رشته اخترشناسی و اخترفیزیک است. یکی از منتقدین درجه اول دانیکن همین ساگان است: «امیدوارم کتاب هایی مانند ارابه خدایان که بر محبوبیت آنها افزوده می شود، در رشته منطق در دبیرستان ها و دانشکده ها تحت عنوان تفکر شلخته تدریس گردد. من تا کنون هیچ کتابی را به اندازه کتاب های دانیکن دارای اشتباهات منطقی و واقعی ندیده ام». یا در جای دیگری خطاب به دانیکن می گوید:« نظریه های غیرعادی، مستندات غیرعادی نیز می طلبد».

منظور ساگان از اشتباهات واقعی برای نمونه ادعای دانیکن درباب ستون آهنی دهلی است. گویا دانیکن درخصوص ستون مذکور گفته بود که زنگ نمی زند و نحوه ساخت آن مبهم است، لذا باید شواهدی از حضور فرازمینی ها باشد. اما وقتی در اگوست سال 1974 مصاحبه گر مجله ی جوان عیاش به فون دانیکن می گوید که ستون زنگ زده و نحوه ساختش نیز دارای هیچ ابهامی نیست، دانیکن در پاسخ می گوید که زمان نوشتن کتاب با جستجوهایی که انجام داده بود به آن نتیجه رسیده بوده ولی اکنون ستون مذکور دارای هیچ سری نیست:«ما می توانیم این شی آهنی را فراموش کنیم». اما همانطور که گفتیم ارابه خدایان فاقد صفحات مربوط به منابع و ماخد بوده و هرگز این شی ظاهراً نامتعارف نیز از کتاب ارابه خدایان حذف نشده است.

 

متاسفانه مستنداتی در دست است که پارادایم فکری حاکم بر ذهن فون دانیکن را کاملاً آشکار می سازد. دانیکن در کتاب طلای خدایان مدعی می شود که درون غاری مصنوعی در اکوادور بوده و در آن غار؛ طلا، مجسمه های عجیب و یک کتابخانه از لوحه های فلزی را مشاهده نموده و آن ها را شواهدی از بازدید فضانوردان باستانی قلمداد کرده است(فصل اول کتاب). در این باب دانیکن به مصاحبه گر مجله می گوید که گرچه خودش کتابخانه را دیده بوده است اما جهت جذاب نمودن داستانش تعدادی حوادث جعلی نیز به آن افزوده است. بعدها دانیکن در سال  1978 اظهار داشته بود که هرگز در آن غار نبوده است و تمام داستان مربوط به درون غار ساختگی است. حتی مشخص شد طلاهای پدر کرسپی، همان کشیش محلی که از سوی پاپ اجازه مخصوصی مبنی بر تحقیقات باستان شناسی داشته است، به هیچ وجه در حد ادعای دانیکن نبوده است گرچه که بسیاری از همان اشیا نیز بدلی بوده اند. استوری می گوید که جستجوها نشان داد که پدر کرسپی حتی به سختی طلا را از برنج تشخیص می دهد.

در ادامه دکتر ساموئل روزنبرگ کشف نمود که تمامی داستان غارهای اکوادور برگردانی از کتاب دزیان-The Book of Dzyan   اثر هلنا بلاواتسکی است. ساتان هال انگلیسی در سال 1976 هیئتی مرکب از تقریباً صد نفر را بری جستجوی غار مورد ادعای دانیکن در اکوادور ترتیب داد که یکی از بزرگ ترین جستجوها در نوع خود بود. تعدادی از اعضای تیم دارای تخصص های گوناگون بودند و حتی فضانورد معروف نیل آرمسترانگ نیز در این تفحص شرکت جست. فقط هشت متخصص غارشناسی انگلیسی با این هیئت همراه بوده است. در نهایت به ایشان گفته می شود که غار اصلی مورد ادعای دانیکن یک راز است! اجازه دهید بیش از این وارد حاشیه نشویم و نقد افکار و گفته های دانیکن را به زمان و مکانی دیگر واگذاریم.

یکی از تلخ ترین چالش های فون دانیکن مصاحبه با یک مجله مستهجن به نام جوان عیاش در آگوست سال 1974 بود. در این مصاحبه بود که برای اولین بار یک بیوگرافی بر خلاف انتظار از دانیکن ارائه می شود و دانیکن حتی مجبور شد که امتیاز داده و عقب نشیند. به اعتراف تکان دهنده اریک فون دانیکن در این مصاحبه توجه نمایید: « در آلمان اگر نوسینده ای کاملاً علمی نمی نویسد، مجاز است که تا حدی از جلوه های تئاتری استفاده نماید. و این همان کاری است که من انجام داده ام». اما طرفداران فون دانیکن علی رغم گفته های خودش همیشه در تلاش بوده اند تا وی را آگاهانه یا ناآگاهانه تطهیر نموده و او را یک انسان شریف و پاک طینت جلوه دهند.

رونالد استوری(Story)که اکنون پروفسوری بازنشسته است، مدرک دکترای خود را از دانشگاه نیویورک در زمینه فرهنگ و جامعه آمریکا گرفته است، کتابی تحت عنوان هویت خدایان فضایی آشکار شد: نگاهی نزدیک به تئوری های اریک فون دانیکن(1976)- The Space Gods Revealed: A Close Look At The Theories of Erich von Däniken با مقدمه ای از کارل ساگان به چاپ رساند که تقریباً بررسی صفحه به صفحه ارابه خدایان فون دانیکن است. وی در سال 2001 در یک کار گروهی دایره المعارف برخوردکنندگان با فرازمینی ها را منتشر نمود. علاوه بر پروفسور استوری امریکایی، دکتر باستان شناس استرالیایی، کلیفورد ویلسون(1923-2012، Wilson) که نگران از بازتاب تفکرات دانیکن در میان جوانان استرالیایی است، نیز کتابی در نقد ارابه خدایان تحت عنوان Crash Go the Chariots نگاشت.

 

کنث فدر(1952، Feder) را باید یکی دیگر از کابوس های فون دانیکن دانست. وی که پروفسورای باستان شناسی خود را از دانشگاه مرکزی ایالت کانکتیکات آمریکا اخد نموده است از منتقدین باستان شناسی حاشیه ایست. عمده معروفیت وی به خاطر پیروی از تفحص به روش تردیدآمیز طبق برنامه کمیته تفحص تردید آمیز زیر نظر سازمان غیر انتفاعی مرکز پژوهش آمریکا(non-profit organizationU.S. Center for Inquiry) است. هدف این سازمان چنین عنوان شده است: تشویق به جستجوی انتقادی ادعاهای ماوراالطبیعی و حاشیه ای از نقطه نظر علمی و منتشر نمودن اطلاعات واقعی درباب نتایج چنان تفحصی برای جامعه علمی و عموم مردم.

وقتی که فدر پی برد چطور فرضیات شبه علمی در حال ریشه دواندن در افکار عمومی هستند و برنامه هدفمندی برای مقابله با آن وجود ندارد، اولین کتابش با نام تقلب، افسانه ها و اسرار: علم و شبه علم در باستان شناسی (Frauds, Myths, and Mysteries: Science and Pseudoscience in Archaeology ( را منتشر نمود که تا کنون هفده بار تجدید چاپ شده و یکی از کتب درسی مقطع لیسانس در بعضی از رشته های مرتبط در بعضی دانشگاه ها به حساب می آید. وی در برنامه های تلویزیونی بسیاری نیز حاضر گشته و به نقد ادعاهای بی اساس پرداخته است. ببینید که مردان راه حقیقت چگونه تفکراتی دارند، فدر می گوید که در اولین جلسه کلاس درسش به دانشجویان چنین گفت: « به من اعتقاد نداشته باشید، من فقط شخصی ام که جلوی کلاس ایستاده ام . . . مهم این است که آیا تمام چیزهایی که به شما می گویم با تحقیق و تفحص است؟ آیا شواهدی برای اثباتشان وجود دارد؟ . . .» یا در جایی دیگری می گوید: «خیل بسیار زیادی از مردم شبه علم را جذاب تر از باستان شناسی واقعی می دانند  . . . که مقداری از این اشتباه از جانب باستان شناسان است . . . ما با مردمی که حتی بسیاری از آنها دارای توان ارزیابی ادعای صورت گرفته نیستند ولی علاقمند به باستان شناسی هستند، ارتباط کلامی هم نداریم».

البته در سال 1968 علاوه بر ارابه خدایان، کتاب درخور توجه دیگری نیز با عنوان عهد عتیق و بشقاب پرنده ها (-( The Bible and Flying Saucers از باری داونینگ (1938، Downing) در آمریکا به چاپ رسید. داونینگ در زمینه ارتباط بین علم و مذهب از دانشگاه ادینبورگ اسکاتلند مدرک دکترا گرفت. چیزی که برای ما تناقض بر انگیز است این که داونینگ کشیشی طرفدار فرضیه فضانوردان باستانی است. عیسی مسیح از نظر داونینگ یک فرازمینی بود که برای اصلاح زمین آکنده از فساد و گناه فرستاده شده بود. او از بعضی قسمت های انجیل مانند یوحنا(8:23) جهت مدرک پشتوانه ادعایش نام می برد و در آخر معتقد است که مسیح با بشقاب پرنده زمین را به قصد سیاره دیگری ترک نموده و یا به بعد دیگر سفر نموده است. وی می گوید که فرشتگان عهدین در واقع نژادی فرازمینی هستند که در کوه سینا با موسی صحبت می نمایند و دو قطعه سنگ گواه(Tablets of Testimony) را به او داده اند و نحوه ساختن پرستشگاه موقت (Tabernacle) را به او آموخته اند. بیگانگان با الیاس نبی صحبت نموده اند و در بیابان برای بنی اسرائیل « من و السلوی » فراهم آورند. حتی دریای سرخ نیز به کمک تکنولوژی هوشمندان بیگانه شکافت. او تا کنون بیش از 50 کتاب نوشته است که بیشتر آنها درباره موضوع یوفو ها و مذهب است مثلاً درباره ارتباط یوفوها و عهدین هفت تئوری متفاوت از فرضیه فضانوردان باستانی گرفته تا فرشتگان سقوط کرده را مطرح نموده است. داونینگ سال 2009 در سری اول مستند بیگانگان باستانی از کانال تلویزیونی هیستوری حاضر شد.

داونینگ در اثری به نام افشاسازی یوفوها می گوید: « به نظر من یوفوها روشی هستند که خدا به ما مردم بی خدا می گوید: من بر گشته ام. و اگر خدا برگشته است، زمانش رسیده است که از اعمال نادرستمان نادم شویم و خوشحال باشیم که زندگی زیر چتر عشق خداوند ادامه دارد با فرشتگانی که ما را تماشا می نمایند. اما آیا کلیسا چشم دیدن دارد که در کلیسایمان را بر روی یوفوهای غریبه بگشاید و خوشامد گوید؟ یا این که می خواهد به جهل خود ادامه دهد؟ ».

سال 1968 بی شک باید شروع یکی از دوره های طلایی سینمای تخیلی سفر به فضا و مواجهه با موجودات فضایی دانست. فیلم یک اودیسه ی فضایی: 2001 ساخته استنلی کوبریک توانست به این سینما ابعاد تازه ای بخشد و راه را برای خلق آثار ممتاز بعدی هموار نماید.

یک معلم در شهر کانکتیکات آمریکا دو کتاب درباره یوفوها نوشت که اولی با عنوان خدا بشقاب پرنده می راند(1969)-God Drives a Flying Saucer معروف گردید. رابرت دیون(1922، Dione) در کتابش به توسعه فرضیه فضانوردان باستانی پرداخت و ادعاهایی جالب توجه نمود که گزیده اش چنین است:

-خداوند ماورا الطبیعی نیست، بلکه یک یوفوران با فناوری پیشرفته است(خدای بشقاب پرنده ران).

-خداوند از برکت فناوری فناناپذیر است.

-عرش(Heaven) یک جامعه ابرتکنولوژیک است.

-بازدید فرازمینی های بیگانه از زمین در عهدین عادی است.

-همه معجزات را می توان با یوفوها توجیه نمود.

-حضرت عیسی محصول لقاح مصنوعی است.

-مکاشفه حزقیال توهمی ناشی از یوفوهاست.

-یوفوها رسولان خدایند.

-ستاره فروزان بر فراز بیت الحم یک یوفوی درخشان بوده است . . .

به نظر دیون مغز انسان کارکردی مانند رادیو دارد که می تواند سیگنال های الکترومغناطیس را دریافت و پخش نماید. لذا وی معتقد است که بیگانه ها بر روی زمین شخص برگزیده خود را یافته و با استفاده از فرکانس رادیوی خداوند و از طریق فرد برگزیده، هرکسی را کنترل می نمایند. او می گوید خدای یوفوران با روسیه مشکل داشته است چرا که اینان مردمی ملحد بودند. بنابراین با کنترل نمودن ذهن هیتلر از طریق امواج الکترومغناطیسی، او را به جنگ با امپراتوری روس ها واداشت.

دیون استدلال نمود که عیسی مسیح فاقد هرگونه معجزه بوده است و آنچه معجزات این حضرت می نامند در واقع نتیجه دستکاری اذهان توسط بیگانگان بوده است: «خدای یوفوران با استفاده از هیپنوتیزم، افراد را تعمداً بیمار، نابینا، دیوانه می ساخت تا بعداً توسط مسیح درمان شوند». در نتیجه مسیح صرفاً یک پرونده آزمایشی درباب آزمایشات کنترل ذهن و هیپنوتیزم بوده و اصلاً دارای قدرت خارق عادت(معجزه) نیست. اکنون سئوالی که در این جا از دوستانی که خود را مسلمان و شیعی می دانند باید پرسید، چنین است: کجای چنین دیدگاهی که توسط دیون، داونینگ و سایر یوفولوژیست ها تبلیغ می شود، در قرآن و سنت آمده است؟ آیا حقیقتاً بین این تفکرات و اسلام هیچ تضادی نیست؟ که برخی عینک روشن بینی به چشم زده اید و می گویید چرا نباید فرضیه فضانوردان باستانی را با اسلام جمع نمود؟

در همان سال جین سندی( Sendy) فضاحت را به حد کمال رساند. او نیز در کتاب متمایزی با نام خدایانی که عرش و زمین را ساختند-Those Gods who made Heaven and Earth ابراز داشت که مسافران فضایی 23.500 سال قبل با گوی بزرگ و توخالی (یوفو) به منظومه شمسی رسیده اند و بذر آدمی را پاشیدند.

سندی تئوری تکامل را مردود می داند و در کتاب ماه کلید تورات(1968) معتقد است که چون «الوهیم» واژه ی جمع است نباید به « خدا » ترجمه شود بلکه باید آن را « آنانی که از آسمان آمده اند » ترجمه کرد و ارباب الوهیم همان یهوه است. این کتاب تاثیر عمیقی بر رائل بر جای گذارده است که در ادامه بررسی خواهیم نمود. او عهد عتیق را یک داستان نمی داند و اظهار می دارد متنی تاریخی است مربوط به دوران موسی(ع) که زمین به تسخیر فرشتگان در آمد. اوج تفکراتش را در کتاب اجازه دهید به فرازمینی ها خوشامد گوییم(1979) ارائه می شود. در آنجا لوثیفر یا شیطان را یکی از الوهیم می داند که رهبری گروهی دانشمند را بر عهده داشته است. ایشان بودند که حیات زمینی را آفریده اند.

در سال 1971 اندرو توماس (1906-2001، Tomas) خود را مطرح نمود. او یک یوفولوژیست و فراماسون عضو گروه 32 درجه بوده است که پس از ملاقات با ادگار جارولد، بنیان گذار دفتر بشقاب پرنده استرالیا، به وی پیوست و از هلسنیکی به سیدنی رفت. او از طرفداران فرضیه فضانوردان باستانی بوده و می گوید که علم از طریق فرازمینی ها به زمین آورده شده است. در کتاب معروفش به نام ما اولین نیستیم(1971) ( ( We are not the first: riddles of ancient science تعدادی از مصنوعات نامتعارف مانند هواپیمای باستانی، باتری الکتریکی، پنی سیلین و حتی بعضی متون باستانی را تحت عنوان روبات، کامپیوتر و تلویزیون تفسیر می نماید تا نتیجه گیری کند که این وسایل از هزاران سال پیش وجود داشته اند چرا که بیگانه های ظاهر شده بر روی زمین به نژاد اخیر بشری در ساخت آنها یاری رسانده اند. در کتاب مذکور، توماس فصلی را به الکتریسیته اختصاص داده و با تکیه بر نوشته های لوسیان، اولین افسانه نویس حیات فرازمینی، آنجا که از جواهری نام برده بود که با درخشش کل معبد را روشن می نمود و یا نوشته های پئوسانیاس که از لامپی سوزان در معبد مینروا و سنت آگوستین صحبت کرده بود، استنباط می نماید که برق از

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








آخرین مطالب

/
خوش آمدید... هر کهکشان میلیارد ها ستاره و سیاره دارد و در جهان میلیارد ها میلیارد کهکشان وجود دارد. بنابراین امکان وجود حیات در کرات دیگر بسیار زیاد است. اینکه فکر کنید ما در این جهان تنهاییم احمقانه است پس بیایید بگوییم ما تنها نیستیم...